مهران مدیری: چی شد زن علی اوجی شدی؟

نرگس محمدی: آخه علی رو خیلی وقت بود می شناختم. بقیه آدم ها دغدغه هاشون چیز دیگه ای یه ولی خوب، به من گفت تا شصت سالگی می خندونمت!

مهران مدیری: در اون حجمی که علی توی شمال من رو خندونده... باید زنش می شدم؟

نرگس محمدی: خیلی ها هستند که کمتر از علی، حتا یه دونه هم کار دارند ولی همیشه ناراحتند، من اصلا نمی تونم اون آدم ها رو تحمل کنم. به خاطر همین وقتی علی اینجوری گفت...

خواستم بگم اگر زنم بشی یا حتا نشی؛ تا آخرین روزِ شصت سالگی می خندونمت. به خدا می خواستم بگم تا ابد می خندونمت اما یادم افتاد که تو با شنیدن کلمه "ابد" کهیر می زنی. این بود که من هم از رو دست علی اوجی تقلب کردم و همون شصت سالگی رو گفتم. ولی بدان و آگاه باش که احتمال خندوندنت بعد از شصت سالگی هم؛ هست. البته این رو هم لحاظ کن که خندوندن آدم سختی مثل تو همون قدر دشواره که یه هزارپای نَر موقع جفتگیری باید آلت تناسلی هزارپای ماده رو از بین هزارتا پا پیدا کنه.

اما اگر زنم بشی؛ من هم تا آخرین روزِ شصت سالگی کنارت می خندم.

شاید هم تا ابد!