یه مرحله ای هم قبل از قَحبه گی هست که به اون تَک پَری میگن.

با اینکه میدونم نباید برای خیلی از چیزها قاعده و قانون بنویسم اما باید بگم که معمولا تَک پَری بعد از عاشقیت و شکست عشقی رخ میده!   

داستان تَک پَرها به این شکله که یک نفر که به دلایلی غرورش رو از دست داده برای پُر کردن جای خالی نداشته هاش، خودش رو بی مِنّت در اختیار کسی قرار میده که هیچ عشقی به اون نداره و هر جوری که بخواد باهاش تا می کنه. مهمترین ویژگی یه تَک پَر، در دسترس بودن اونه! اگر خانواده و دوستان تون وقت نداشته باشند که با شما برای تماشای فیلم مورد علاقه تون به سینما بیان، تَک پَرها بهترین و در دسترس ترین گزینه برای پُر کردن تنهایی تون هستند. می تونید بدون نگرانی برای از دست دادن صحنه ای از فیلم، راحت روی صندلی تون لَم بدید و از تَک پَرتون بخواهید که بره و براتون پاپ کورنِ زعفرانی بگیره. داشتن یه تَک پَر، و ترجیحا از نوع خوشگل اش، برای رفتن به پارتی و مهمونی از نون شب واجب تره. هیچ چیزی مثل وارد شدن به یه مهمانی همراه با یه تَک پَرِ خوشگل و بَزک کرده کلاس نداره. در حین مهمانی هم می تونید با هر کسی که دلتون خواست بلاسید و خیالتون راحت باشه که تَک پَرتون جرات چنین کاری رو نداره. اگر بعد از مهمانی حال داشتید، می تونید ببریدش خونه تون و باقی ماجرا... و اگر دلتون نخواست، می تونید خودتون رو به مستی بزنید و خیلی راحت کنار اتوبان پیاده اش کنید. کاری که با یک دوست یا یک معشوق نمی تونید بکنید.

شما همه این کارها رو به راحتی انجام میدید؛ چون اولا لاشی هستید و دوما هیچ عشقی به تَک پَرتون ندارید. هرچند که احتمالا تَک پَرتون دوستون داره.

یکی از مهم ترین تفاوت های بین تَک پَرها و معشوق ها در بلد بودن رفتن خلاصه میشه! اگر به معشوق تون بگید بالای چشمت ابرو نشسته، به تریج قباش بر می خوره و میذاره میره اما اگر دهن تَک پَرتون رو صاف هم بکنید باز هم پاتون می ایسته. آخه رفتن بلد نیست و از رفتن شما هم می ترسه! به هر طریق ممکنی می خواد نگه تون داره و غافله از اینکه دقیقا به همین دلیل شما رو از دست میده. البته احتمالا این اصرار به نگه داشتن شما، به همون شکست عشقی که در ابتدا اشاره کردم و ضعف تَک پَرها در تحمل تنهایی مربوط میشه.   

آدم های تَک پَر باز، وقتی از تَک پَرشون خسته میشن روی اون معامله می کنند. یا حتا گاهی اون ها رو به رفیق هاشون هدیه میدن. اینجوری تَک پَرها دست به دست و با دنیای لاشی ها آشنا میشن! بعدها وقتی می فهمند از اول هم توی این ارتباطات ردِ پایی از عشق وجود نداشته، پا روی دل شون میذارند و راه قحبه گی رو پیش می گیرن! با این توجیح که شاید بتونند اون لاشی ها رو تلکه کنند و انتقام شون رو بگیرند.  

***

نمی دونم چرا این روزها حس می کنم سال هاست که بیشترِمون تَک پَرِ سیاست بازهای این نظام شدیم. لاشی ها هرجوری دلشون می خواد ترتیب مون رو میدن و خیالشون راحته که بعد از شکست عشقیِ سی و نُه سال پیش، هیچ کدام مون از ترس تنها موندن جرات جدا شدن نداریم. هر وقت می خوان پیش رفیقاشون پُز بدن، بَزَک مون می کنند و می برن مهمانی. بعد از مهمانی اگر سر کِیف باشند می کِشَنمون روی تخت تا براشون حماسه بیافرینیم اما اگر توی مهمانی چشم شون لای پایِ کَس دیگه ای گیر کرده باشه و پَر و پاچه ما تحریک شون نکنه، خودشون رو به مستی می زنند و گوشه اتوبان پیاده مون می کنند.  هر وقت هم که خسته میشن دست به دست مون می کنند و میدن دست یه لاشیِ تازه کارِ دیگه.  

نمی دونم چرا این روزها حس می کنم حزب محافظه کار نظام که ما رو از تندروهای راستی هدیه گرفته داره آماده مون می کنه که تحویل اصولگرایانِ اصلاح طلب بده.

من که به شخصه قحبه شده ام و دیگه برام مهم نیست اونی که بعد از مهمانی کنار اتوبان پیاده ام می کنه کت و شلوار سفید تنش کرده بوده یا سیاه. همونجا منتظر می ایستم تا نفر بعدی جلوی پاهام ترمز بزنه و سوارم کنه. اما به شما پیشنهاد می کنم اگر می خواهید مثل من قحبه نشید، با غرور یه راهی برای ارضاء کردن خودتون پیدا کنید و تک پرِ هیچ کسی نشید.

مسیر رسیدن به قحبه گی از انتهای خیابان تَک پری شروع میشه.