ارنست شَکِلتون در سال 1908 با چند نفر و با پای پیاده به سمت جنوبگان (یه جایی وسط های قطب جنوب) راهی میشه و پس از طی کردن حدود هزار و پانصد کیلومتر در دمای منفی سی تا هشتاد درجه و درست زمانی که طبق برنامه فقط شش روز به انتهای مسیر مونده بوده عملیات اکتشاف رو شکست خورده اعلام می کنه و به سمت خونه برمی گرده.

وقتی دلیل این کار شَکِلتون رو ازش می پرسند میگه: "یک خَرِ زنده بهتر از یک شیر مُرده است!" شَکِلتون توضیح میده که اگر به مسیر خودش ادامه می داده احتمالا خودش و همراهانش کشته میشدن. به همین دلیل باخت رو پذیرفته و برای حفظ جان خودش و همراهانش به سمت خونه برگشته. شَکِلتون اعتقاد داشت که پذیرش شکست شهامت می خواد و گاهی این پذیرش خود یک پیروزیِ بزرگه.

در صدمین سالگرد تلاشِ شَکِلتون، هِنری وُرزلی؛ یکی از مریدان تفکرات شَکِلتون، با دو نفر همراه کار نیمه مانده شَکِلتون رو انجام و با موفقیت به جنوبگان می رسند. هرچند که قبل از این گروه، قطب توسط شخص دیگه ای و به کمک سگ های سورتمه کِش کشف شده بود. چند سال بعد آقای هِنری وُرزلی تصمیم میگیره تا تنهایی به جنوبگان بره.

بقیه ی داستان رو در پادکست ChannelB آقای علی بندری گوش کنید. فقط همینقدر بدونید که شَکِلتون اعتقاد داشت "یک خَرِ زنده بهتر از یک شیر مُرده است!" و یه جایی شکست رو بپذیرید.

 

پی نوشت: پادکست ChannelB پادکستی ست که آقای علی بندری گوینده اونه و در هر قسمت یک داستان واقعی رو از نشریات معتبر انگلیسی زبان ترجمه و تعریف می کنه. پیشنهاد می کنم اگر قبلا عضو این چنل نشدید حتما عضو بشید و داستان هاش رو گوش کنید. تقریبا اکثر داستان هاش قشنگ هستند اما پیشنهاد می کنم از "راه ابریشم" (سیلک رود) شروع کنید و بعد از گوش دادن به "مسترمایند" و "به زبان آتش" کم کم به داستان "جنوبگان" برسید. برای دیدن وب سایت این چنل اینجا کلیک کنید.