کرونا داشتم. نزدیک بود ریق رحمت رو سر بکشم. ولی نشد. راستش ترسیده بودم. حرومزاده زده بود به ریه هام. البته فقط سی درصد. 

مواظب خودتون و خانواده تون باشید. اگه مامانتون هنوز در قید حیاته هر چقدر هم تا حالا دهنتون رو گاییده قدرش رو بدونید. آخه وقتی کرونا بگیرید فقط اون گوشه ی چارقدش رو دور دهنش می پیچه و وقت و بی وقت میاد و دستش رو میذاره روی پیشونی تون و میگه: دورت بگردم تب ات اومده پایین. نگران هیچ چیز نباش. زود زود خوب میشی. البته ادبیات ننه ی من یه کم متفاوت بود. وقتی دستش رو میذاشت روی پیشونیم می گفت: تو از همون بچگی ترسو بودی. چیه خودت رو باختی. پاشو خودت رو جمع و جور کن.

اگه زنده موندید جز خانواده تون بقیه به یه وَرتون هم نباشه. آخه شما هم به یه وَر اونها نیستید. این رو وقتی می فهمید که تست کروناتون مثبت بشه. خوارکصه ها یه بار زنگ نمی زنن حالتون رو بپرسن. فقط دوتاشون پیام میدن و اونها هم می نویسن: دیدی گفتم ماسک بزن. خودت نزدی و اینجوری شدی!

اگر مرد هستید، دوست دخترتون رو فقط بُکنید و اصلا امید نداشته باشید که دَمِ آخری حال تون رو بپرسه. اگر هم خانوم هستید دوست پسرتون رو بتیغید و هر وقت هوس کردید یه راه باهاش سکس کنید و خودتون رو ارضاء کنید. این مادر جنده ها منتظرند شما بمیرید تا برن مخ یکی دیگه رو بزنن.

خلاصه روزهای قشنگی نیست. همه مون عصبی هستیم. وضع اقتصادی تُخمیه. وضع سلامتی تخمیه. وضع رفاقت ها تخمیه. یعنی می خوام برینم به قبر پدر اون کسی که الکی امید داد و گفت یه روز خوب میاد. پس چرا نمیاد؟ آدم چه جوری به دلش بگه اشتباه شده؟ 

مواظب خودتون باشید